۱ آذر ۱۳۹۰

خودکار رنگ پریده ام برگشت.

چند ماهی بود خودکارم رنگ نداشت و کاغذم سفید مانده بود. اما انگار دوباره حرفی برای گفتن دارد. پس بگذارم چند سطری بغضم را خط خطی کند.
آدم ها همیشه فکر می کنند بهترینند و بهترین ها نسیب آنها شده ولی این فقط یک حسه گذراست.
اعتراف می کنم طرز تفکرم متفاوت است. برای من بهترین ها محدود است. چون زنهای همفکر من محدودند.
همه مفهوم سازگاری را می دانند اما من نمی دانم . همه درست می گویند اما من اشتباه.... همه آینده نگرند و من گرفتار زمان حال ....همه فداکارند و من زورگو....همه مهربان و من نا مهربان....همه رام و من یک دنده..!
به من می گویند فمنیست!!

چون به راحتی از حقم نمیگذرم. و از تحقیر هم جنس خود بیزارم. 
زندگی برای امثال من سخت است چون سازگاری با من ،کار هر کسی نیست. به تفکراتم می بالمو انتظار ندارم همه همفکر من باشند. من منم، و خودم را باور دارم.
این را نوشتم تا دوباره به وبلاگم جانی تازه دهم. فریماه به دفتر درد و دل مجازیت خوش آمدی.. انگار خودکار رنگ پریده ام برگشته...!


فریماه

هیچ نظری موجود نیست: