
چنانچه ملاحظه میشود در دین مزدیسنا ،زن و مرد در یک نقطه تکوین می یابند و با هم از زمین سر بر میدارند و یکسان رشد و تکامل می یابند و یکسان بصورت آدمی در میآیند و اهورامزدا با آن دو بیک زبان سخن میگوید و قانون و دستور واحدی را برای زندگی شان مقرر میدارد.
افسانه آفرینش چینیان از بعض جهات همانند،اخبار دین نیاکان ماست که شرح آن بدین قرار است :
((تااو)) سرچشمه بزرگ هسنی،پیش از آغاز زمان و پیش از پیدایش زمین و آسمان ،دو عنصر بزرگ ((یانگ)) و ((یین)) را آفرید.مطابق اندیشه چینیان باستان (( یانگ )) و ((یین )) را نمی توان دید، از اینرو شناساندن آنها دشوار است. اما هر چه هستند بسیار پر ارجند، زیرا هر آنچه هست ( مانند ،اهورا مزدا و اهریمن در دین زرتشت ) از این دو نیرو پدید آمده است:
((یانگ)) و ((یین)) ضد یکدیگرند.
((یانگ)) مانند مرد است و ((یین)) مانند زن.
((یانگ)) مانند روز است و ((یین)) مانند شب.
((یانگ)) مانند آسمان و گل شکوفان و تابستان است. و ((یین)) مانند زمین و برگ خزان و زمستان.
اما در این اعتقاد این دو نیرو چون زن و مردند، بر خلاف اهورا مزدا و اهریمن دشمن و تباه کننده یکدیگر نیستند ،بلکه مکمل و لازم و ملزوم هم هستند. چنانکه گفته شد، ((یانگ)) از ((یین)) نیکتر نیست و ((یین)) نیز از ((یانگ)) نیکتر نیست.
بدینسان در آغاز ((یانگ)) و ((یین)) بهم در آمیختند. و حیاتی واحد تشکیل دادند. و جداری چون پوست تخم مرغ بر گردنشان پدید آمد و آن رو به رشد نهاد تا اینکه پس از گذشت دورانهای بی شمار بصورت جرثومه حیات و جرمی خاکی عظیم در آمد.
آنگاه از درون این خاک عظیم ((پانگو)) بیرون آمد، در حالیکه پتکی بیک دست و قلمدرزی (افزار سنگ تراشی) در دست دیگر داشت.
((پانگو)) با این آلات کوهها و دره ها را تراشیده و زمین و آسمان را ساخت و ماه و خورشید را بدست خود بر آسمان زد و آنگاه که کارش بپایان رسید بزمین خوابید و مرد.
پس از مرگ ، از سر ((پانگو)) کوهها و از گوشت تنش خاک و از موهایش درختان و گیاهان و از استخوانهایش فلزات و از نفسش ابر و باد و از عرقش باران پدید آمد.
آنگاه جانوران بدنش به آدمیان زن و مرد مبدل شد. این آدمیان بزرگ شدند و شمارشان رو به افزایش نهاد و با گذشت قرنها زیرکتر و داناتر گشتند.
این افسانه چینی نیز به خوبی نشان میدهد که پیدایش انسان چه زن و چه مرد از یک منشاء بوده و این دو موجود در کشور آسمانی چین ، در اصل یکسان و یک مایه بوده و بدون هیچ امتیازی بهم ، آفریده شده اند.
همچنین در افسانه آفرینش ژاپونیان، آنطور که در دو کتاب باستانی آنان ((کجیکی)) Kojiki و ((نیهنگی)) Nihongi آمده گذشته از آنکه از خدایان زن و مرد متعددی نام برده شده، از آفرینش جهان بدست آنان نیز سخن رفته و گفته شده، بزرگترین و مهمترین خدایان ((آماتراسو)) Amaterasu الهه آفتاب است که سرچشمه خلقت انسان می باشد. چه از او بوده که ابتدا خدایان زن و مرد ، سپس آدمیان در دو جنس یکسان با استعدادی برابر زائیده شده اند.
در میتولوژی یونان نیز تمام خدایان و آدمیان چه زن و چه مرد از پدر و مادری هم قریحه و یک اصل پدید آمده اند. این دو ((زئوس)) Zeus و ((هرا)) Hera بوده اند.
در افسانه آفرینش سومریان و بابلیان زن منشاء خلقت جهان است. سومریان اولین ملت متمدن جهان بودند. که خط را اختراع کردند. و مدرسه ساختند. و در آن مدارس پسران و دختران را نوشتن و خواندن میآموختند. و به حل مسائل حساب می پرداختند. اینان برای نخستین بار باطلاقها را خشک و برای کشت ، زه کشی کردند. و شهر های بزرگ ساختند و بر گرد آن ها حصار کشیدند. و خانه های دو اشکوبه و معابد پر شکوه بنا نهادند.
چنین ملتی در چند هزار سال پیش ، برای زن مقامی برتر قائل بودند. و در داستان آفرینش خود، نه تنها زن و مرد را برابر ، بلکه در مواردی زن را قوی تر و مقاوم تر توصیف کرده اند.
در این چکامه آفرینش که از هفت لوح گلین نقش شده سومریان و بابلیان که ( هفت لوح آفرینش ) نام دارد و بوسیله باستان شناسان انگلیسی در خرابه های یکی از کاخهای نینوا کشف شده و آنرا کاهنان بابلی در معابد می خوانده اند. چنین سروده شده :
(( نه بالا آسمانی بود
(( نه پائین زمین
(( آپسو (خدای مرد ) خدای آب شیرین و ((تیامات)) ( خدای زن ) خدای آب شور ، با هم در ژرفنای آبها ، آرام بهر سو روان بودند.
((آپسو)) و ((تیامات)) نخستین پدر و مادر آنچه که هست بودند.
ادامه دارد......
فریماه
۱ نظر:
درود
بسیار عالی بود..
امیدوارم ثمر بخش باشه
ارسال یک نظر