۲۰ شهریور ۱۳۹۱

انتخاب مهدکودک مناسب ،دغدغه مادران امروز


Image Hosted by Free Photo Hosting at http://www.iranxm.com/
انسان موجودی اجتماعی است. کانون خانواده اولین محیطی است که کودک در آن معنای زندگی اجتماعی را درک می کند. اما بالاخره کودک باید روزی از این جامعه کوچک خانواده بیرون، و به خانواده های بزرگتری در اجتماع بپیوندد. که مهد کودک و کودکستان به عنوان اولین نهاد اجتماعی بعد از خانواده ، نقش بسیار مهمی در تربیت کودکان ایفا می کند. تاثیر پذیری کودکان در مهد کودک بیشتر از خانواده است. چون اجتماع بزرگتریست و نیم روزی را که در آنجا می گذرانند با افراد بیشتر و شخصیت های جدیدتر ،روبرو می شوند. بدین شکل است که الگو برداری کودک،در مهد، از خانواده بیشتر است.
اولین مهد کودک در جهان ،در سال 1840 میلادی در آلمان توسط فردریک فریبل تاسیس شد. که کودکان زیر 7 سال را آموزش می داد. اولین مهد کودک در ایران را برسابه هووسپیان از ارمنیان ایرانی، در سال 1930 در خیابان معتمدالدوله (شاه آباد) بنیان نهاد. ایشان تحصیلاتش را در دانشگاه ژنو سوییس کسب کرده بود.
در گذشته های دور ،که مذهب نقش مهمی در زندگی افراد بازی می کرد . خانواده ها ترجیح می دادند کودکانشان را نزد کشیش یا روحانی بگذارند تا تعلیمات دینی ببینند. اما امروزه با پیشرفت علوم ، خانواده ها به دنبال شکوفایی استعدادهای کودکان خود هستند. و این حق مسلم یک خانواده است که نوع آموزش کودکانش را ،خود انتخاب کند.اما در سالهای اخیر،زمزمه هایی از اسلامی سازی فضاهای آموزشی مهد کودک شنیده میشود. معاون اجتماعی سازمان بهزیستی از اعطای امتیاز راه اندازی 400 مهد کودک به هیئت های مذهبی سخن گفت.شعاراسلامی سازی محیط های آموزشی زیر 7 سال ، شعار تکرای دهه 60 بوده که امروزه دوباره با تکرار آن جو جامعه، رنگ و بوی همان دهه را گرفته است. بهزیستی ، اولویت طلبه های زن و هیئت های مذهبی را در دریافت مجوز برای ایجاد مهدکودک خواستار شده است. مدیر کل دفتر امور کودکان سازمان بهزیستی با این دیدگاه که باید آموزه های ما ،مانند حجاب در غالب بازی و شعر کودکانه باشد مهد کودک ها را تشویق به آماده سازی محیط برای اجرای این طرح کرده است. و از مدیران مهد کودک ها برای شرکت در برنامه های آموزشی حجاب و عفاف دعوت به عمل آورده شده است. من در این جستار نمی خواهم یک طرفه قضاوت کنم . روی صحبتم ، هم به خانواده هایی است که این نوع تربیت (یعنی تربیت مذهبی) را نمی پسندند و هم خانواده هایی که دوست دارند کودکشان با آموزش های دینی تربیت شود.این نوع خانواده ها در انتخاب مهد کودک مشکلی ندارند فقط باید مهد کودک ها را از لحاظ حجم آموزه های دینی ، سبک وسنگین کنند.
در کل ،خانواده نقش کلیدی را در تربیت فرزند دارد . در کشورهای دیگر،والدین می توانند هر لحظه که بخواهند به مدارس کودکانشان سر بزنند و بر نوع آموزش آنها نظارت کنند که دوگانگی آموزشی (آموزش در خانواده و آموزش در مهد و کودکستان) باعث بروز دوگانگی شخصیتی در کودکانشان نشود. از آنجا که نزدیک به 60 درصد خانواده ها از روی ناچار ،فرزندانشان را به مهد کودک می فرستند پس باید بتوانند در تربیت او نقشی هم داشته باشند. به عنوان مثال: یک کودک مسلمان چرا نباید مراسم کریسمس را در مهد خود و در کنار هم سالان خود بشناسد ؟ این جشن در تمام دنیا برپا می شود ،اما کودکان ما حتی نمی توانند این شادی را در جامعه کوچک مهد کودک داشته باشند.
مادری می گفت : دخترم را به مهد کودک فرستادم  و معلم او برای توضیح درباره حجاب ، گفته است که اگر نامحرمی موی شما را ببیند شما به جهنم می روید.دخترم به خانه آمده و می گوید مادر،شما که روسری در مهمانی ها سر نمی کنید هم به جهنم می روی ؟ آیا تصور جهنم با آن شعله های آتشش، برای کودک زیر 7 سال دردناک نیست؟ من چطور باید به کودکم بفهمانم کدام صحیح است.!
تفاوت فاحش فرهنگی در این 2 جامعه کوچک (خانواده و مهد کودک) می تواند تاثیرات منفی در شکل گیری شخصیت کودکان داشته باشد. همانطور که می دانیم 70 درصد شخصیت انسان در کودکی او شکل می گیرد پس نمی توان منکر این مسئله شد و تاثیرات بد این دوگانگی را نادیده گرفت. تحمیل عقاید مذهبی در مهد کودک های ایران ،روز به روز بیشتر می شود. وقتی از دادن تسهیلات به مساجد ،برای دایر کردن مهدکودک صحبت می شود ،چطور می توان از عواقبش چشم پوشی کرد؟
مادران شاغل و تک فرزندان خانواده ، اینها دلیل محکمی برای وجود داشتن مهد کودک هستند. مادران دوست دارند وقتی کودکانشان در مهدکودک هستند احساس آرامش کنند و در محیطی بی طرف و به دور از تحمیل عقاید رشد کنند. ولی آیا اینطور است؟ همانطور که نمی توان تفکر ها و اعتقادات را در یک مسیر مستقیم قرار داد ،نمی توان کودکان را به یک شکل و یکسان ،تربیت کرد. البته با زور چرا!! کودکان ما چیزی از سیاست نمی دانند چیزی از دین نمی دانند. برای آنها تصور وجود جهنم هم سخت است چه برسد به اینکه به آنها غیر مستقیم بگوییم عزیزانتان جهنمی هستند. کاش می شد آموزه های دینی ،به دلخواه خانواده ها و در سنین نوجوانی به فرزندان داده میشد. البته من حرف دل عده معدودی از جامعه را گفتم که خواستار تربیت کودکانشان به دور از مذهب هستند.
چطور مادری می تواند به کودکش بگوید مادری را که تا به حال الگویش بوده در حال حاضر سر تا پا اشتباهست و معلمش قدیسه؟

فریماه

۲ نظر:

Unknown گفت...

انسان دارای فکر و اندیشه است واگر نیندیشد چه فرقی است بین او و حیوان ؟

حسين گفت...

عجيب دردناك و باور نكردني.تا كي بايد تو حماقت دست و پا بزنيم.اينا تا كجا ميخوان جلو برن؟والا دارن از اسلام هم سبقت ميگيرن ديگه